امیرعباسامیرعباس، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

فرشته های خوشبختی

سال93

1393/12/24 17:46
نویسنده : وحیده
235 بازدید
اشتراک گذاری

روزها از پی هم می گذرند، روزی شادیم و می خندیم و روزی دیگر نالانیم . روزی بهار می آید و روزی دیگر زمستان می رود. پاییز لباس زرد را به تن درختان می کند و تابستان لباس سبز را. روزی خورشید به ما لبخند می زند و روزی ابرهای سیاه دلمان را تا اوج دلتنگی می کشانند. روزی به شادیها می خندیم و روزی ذیگر از غصه ها شکوه می کنیم. تمامه روزها و شب هایمان اینگونه سپری می شوند و این است گردش ایام. سالی که در حال تمام شدن است برایم پربود از لبخندها و اشک ها. لبخند بوجود آمدنه موجودی کوچک در درونم ، ترسه از دست دادنه موجود کوجک، دلهره ی زود بدنیا آمدنه موجود کوچک،اشکه کوچک بودنه موجود بدنیا آمده و خنده ی رشد کردنه موجود کوچک. زمستان رو به پایان است ، کوله بار سرمایش را بر دوش گرفته و آرام آرام در حاله ترک کردن ماست. برو زمستان و تمام شو سال 93. من به انتظار بهار نشسته ام وبه انتظار سالی زیبا . سالی که در حال تمام شدن است برایم غصه های فراوان داشت اما خوشحالم که در لابه لای غصه هایم ندایی درونم می گفت که خدا با توست و خدا با من بود چرا که موجود کوچکم حال با من است نفس می کشد می خندد می گرید نگاه می کند و نگاهش مرا تا اوج خوشیهای دنیا می برد ، خدا با من بود که موجود کوچکم حال در آغوشه من است ، موجود کوچی که هیچ کس گمان نمی کرد که با من بماند اما من با تمامه بدیهایم خدای مهربانی دارم . خدایا ممنونم. سالی که رو به پایان است برایم خاطرات تلخه بیمارستان را داشت خاطرات تلخ جدایی چند روزه از موجود کوچکم. اما در این روزهای پایانی سال اشک میریزم اما اشکم اشک شادیست ، شادی برای داشتن موجود کوچکه دوست داشتنی ام. در این روزهای پایانی سال با اشک روی گونه ام آرزو می کنم که در این سال جدید هیج کس هیچ غصه ای روی دلش ننشیند وهمگان به آرزوهای قشنگشان برسند. امیرعباسم در این رزهای پایانی سال به تو می گویم که ای موجود کوچکه دوست داشتنی منو بابایی عاشقانه عاشقتیم.محبت

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)